جدول جو
جدول جو

معنی پل دوسن - جستجوی لغت در جدول جو

پل دوسن
پل بستن رسم ویژه ای به هنگام بردن عروس به خانه ی داماد که
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پلیوسن
تصویر پلیوسن
آخرین دوره از دوران سوم زمین شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(پِ سَ)
کرسی بخش لورا در ناحیۀ سنت اتین و 45هزارگزی آن. دارای 3269 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(پِ سُ)
پل. ادیب معاصر لوئی چهاردهم. متولد در بریه بسال 1624م. وی از کارمندان زیردست فوکه بود و پس از مغضوب گشتن او از کار برکنار شد و به زندان افتاد و به دفاع فوکه تذکره های شیوا و دلیرانه نوشت و پنج سال در حبس باستیل بماند. بعدها لوئی چهاردهم او را وقایعنگاری خود داد. و وی مؤلف کتابی است در تاریخ آکادمی فرانسه و در 1693م. وفات کرد
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ)
نام محلی کنار راه سلطان آباد و ملایر میان قهوه خانه حضرت عباس وفر، در 317900 گزی طهران
لغت نامه دهخدا
که بنقدینه عشق ورزد، مجازاً زفت و بخیل
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ سو سَ)
نوعی زنبق رشتی است. رجوع به سوسن و زنبق شود
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ دُوْ وُ)
پاپ از1464 تا 1471م
لغت نامه دهخدا
تصویری از پول دوست
تصویر پول دوست
آنکه بپول عشق ورزد پول پرست، بخیل زفت
فرهنگ لغت هوشیار
مهمان ناخوانده شدندر اصطلاح لنگر انداختن در خانه ی کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
لال گنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
نام پلی است، در مسیر راه نیاک از دهستان بالا لاریجان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
ریشه دواندن، کوتاه کردن و هرس گیاه
فرهنگ گویش مازندرانی
صف بستن
فرهنگ گویش مازندرانی
دل بستن، عشق ورزیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
زمان دانه بستن گندم و برنج
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کوهستان شرقی کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی
بن دوسن
فرهنگ گویش مازندرانی
ابزار و وسایل برای بلند کردن یا بالا بردن اجسام
فرهنگ گویش مازندرانی